«مبانی اتنوموزیکولوژی» که زیرعنوان «موسیقیشناسی تطبیقی» را نیز داراست اولین اثر تالیفی است که در زبان فارسی به معرفی این شاخه از دانش پرداخته است. چاپ اول کتاب، سال 1365 توسط سروش (انتشارات صدا و سیما) به بازار عرضه شد و پس از آن نیز دو بار در سالهای 1383 و 1391 تجدید چاپ شده است .
محمدتقی مسعودیه (1306-1377) مولف کتاب که اثر خود را تالیف و گردآوری معرفی کرده، موسیقیشناس، آهنگساز، استاد گروه موسیقی دانشگاه تهران و پژوهشگر شناخته شده موسیقی است که آثار متعددی به زبانهای فارسی و اروپایی دارد. او تحصیلات موسیقیاش را در هنرستان عالى موسیقى، همزمان با تحصیل در دوره عالى دانشکده حقوق و علوم سیاسى دانشگاه تهران آغاز کرد و برای تکمیل آن به کنسرواتوار ملى موسیقى پاریس، مدرسه عالى موسیقى لایپزیک آلمان و نیز دانشگاه کلن رفت. مسعودیه در کلن، موسیقىشناسى تطبیقى را نزد پروفسور ماریوس شنیدر (اشنایدر نیز نوشته شده است)، احیاکننده مکتب موسیقیشناسی تطبیقی برلن (برلین) آموخت. از آثار پژوهشی مسعودیه میتوان به «موسیقى بوشهر»، «موسیقى تربت جام»، «موسیقى بلوچستان»، «موسیقى ترکمنى» و «تجزیه و تحلیل چهارده ترانه محلى ایران» اشاره کرد. وی همچنین آثاری در سازشناسی و موسیقی دستگاهی ایران دارد. آوانویسى و تجزیه و تحلیلهاى موسیقایى مسعودیه از دقتی بالا و شهرتى جهانى برخوردار است.
«مبانی اتنوموزیکولوژی» از هشت فصل تشکیل شده است. فصل اول به تعریف اتنوموزیکولوژی و معرفی اجمالی مباحث و قلمرو آن اختصاص دارد. دومین فصل، به اختصار، تاریخچه این حوزه از علم را در سه مکتب برلن، آمریکا و اتریش بازگو میکند. فصل سوم با عنوان پیدایش یا مراحل ابتدایی موسیقی، اشارهایست به نظریات طرح شده درباره نقطه آغاز شکلگیری موسیقی. چهارمین فصل، فنکسیون موسیقی در فرهنگهای غیر غربی است. نویسنده پس از بیان تعریف و ویژگیهای فرهنگهای بدوی، موضوعاتی چون رویکردهای متفاوت درباره چگونگی خلق آوازها، زیباییشناسی موسیقی در موسیقی غیرغربی و رابطه متون و آوازها (کلام و موسیقی) را طرح میکند. در ادامه، پس از اشارههایی به موسیقی هند و چین به بررسی کارکرد موسیقی در فرهنگ اسلامی میپردازد. آخرین بخش فصل چهارم به سمبولیسم سازها و دوآلیسم مذکر و مونث در آنها پرداخته است. روش تحقیق، فصل پنجم کتاب را به خود اختصاص میدهد. در این فصل پس از تذکر هشت نکتهی روشی و ارائه هجده سوالی که میتواند برای پژوهش میدانی کارا باشد، به معرفی آوانویسی (ترانسکریپسیون) پرداخته و ذیل آن چگونگی بازنمایی خصوصیات ملودی، متر و ریتم، تمپو، به کارگیری علامات عرضی، زیرهم نویسی ملودیها در موسیقیهای چند صدایی و نیز فرم را شرح میدهد. مسعودیه همچنین بررسی مد و طبقهبندی ملودیها، عناوین ملودیها، آوانگاری متن، تجزیه و تحلیل و بررسی رابطه کلام و موسیقی را مورد اشاره قرار میدهد.
فصل ششم که عنوان مفاهیم (ترمینولوژی) را برخود دارد، بزرگترین فصل کتاب است و با 112 صفحه، بیش از نیمی از صفحات آن را به خود اختصاص میدهد و سرشار از نمونههایی از آوانگاریهای خاص مسعودیه است. مفاهیم با ملودی مدل آغاز میشوند و پس از شرح رئالیزاسیون (عینیت) مدل و ملودی تیپ به بررسی این مفهوم در مقام موسیقی ترکیه و عرب، دستگاه موسیقی ایران، راگا هند و پاتت جاوه (اندونزی) میپردازد. بخش بعد به کمپوزیسیون یا آهنگسازی اختصاص دارد و این مفهوم نیز در موسیقی سنتی ترکیه، ایران و هندوستان بازخوانی میشود. موضوع بعد، اروویزاسیون یا بدیههسرایی است که مانند نمونههای قبلی در موسیقی سنتی عرب، ایران، و جنوب هند مورد بررسی قرارمیگیرد. در بررسی مدولاسیون، ضمن تعریف این مفهوم در موسیقی کلاسیک اروپا تاکید میشود که این در مورد سایر موسیقیها قابل استفاده نیست اما تغییرات مد در موسیقی عرب، «تقلب» و در ایران، «مرکبخوانی» نامیده میشود. مفهوم دیگری که به تفصیل در این فصل پرداخته شده چندصدایی یا پولیفونی است که ذیل آن، پیدایش یا مراحل بدوی چندصدایی و فرمهای چندصدایی رایج در موسیقی فرهنگهای غیرغربی مانند واخوان، اوستیناتو، تلاقی اصوات و غیره تعریف شده است. از دیگر مفاهیم طرح شده در این فصل میتوان به یکصدایی، هتهروفونی، فرم، پریود، جمله، مد، توالی اصوات، اشل، تن و سیستم تنال، چگونگی تکامل و شکلگیری توالیهای اصوات، فاصله استروکتوری اشاره کرد. بررسی میزان، تمپو، ریتم و متر و بازخوانی سیستم متریک-ریتمیک در موسیقیهای سنتی عرب، ترکیه، ایران و هند آخرین بخش فصل ششم را تشکیل میدهد.
فصل هفتم کتاب که کمی کمتر از یک سوم آن را در بر میگیرد، «موسیقی سنتی یا موسیقی فرهنگهای پیشرفته و موسیقی محلی» نام دارد. این فصل پس از تعریف موسیقی محلی، چگونگی بررسی آن و طبقهبندی ترانههای محلی و نیز تعریف موسیقیِ سازی محلی، به بررسی موسیقی ایران، عرب و ترکیه میپردازد. در موسیقی ایران با تاکید بر «ردیف»، چگونگی تغییرپذیری ملودی، رابطه کلام و موسیقی، توصیف محتوای شعر در موسیقی، رابطه عناوین گوشهها با خصوصیات ملودی، فرم، فاصله استروکتوری و متعلقات را توضیح داده است. در موسیقی عرب، ذیل موسیقی آوازی، قصیده، لیالی و موّال و توشیح و ذیل موسیقی سازی نوبه تشریح شدهاند. در موسیقی سنتی ترکیه نیز کار و نقش از جمله موضوعاتی هستند که مسعودیه به تشریح آنها پرداخته است. ویژگی بارز این فصل از کتاب، کتابشناسیهای نسبتا مفصلی است که به صورت مجزا برای موسیقی ایران، عرب و ترکیه ارائه شده است. در موسیقی ایران این کتابشناسی به بخشهای موسیقی سنتی، موسیقی مناطق مختلف ایران و موسیقی مذهبی تقسیم میشود که در هر سه مورد، کتابهای فارسی، مجزا از کتابهای غیرفارسی (فرانسه، انگلیسی و آلمانی) آورده شدهاند. سازشناسی، آخرین فصل کتاب مبانی اتنوموزیکولوژی است. در فصل هشتم، مسعودیه پس از اشاره به موضوع پیدایش ساز، به تشریح طبقهبندی یا سیستماتیک سازها میپردازد.
نکته ظریفی در عنوان، درخور توجه است که در فصلهای کتاب نیز قابل بازخوانی است. در عنوان، اتنوموزیکولوژی و موسیقیشناسی تطبیقی، معادل یکدیگر گرفته شدهاند. بدون شک اتنوموزیکولوژی، تداوم سنت موسیقیشناسی تطبیقی است اما در عین حال این تغییر نام، گویای تغییری بنیادین در رویکردهای نظری این حوزه از علم است. با توجه به ساختار عنوان، زیرعنوان که در اینجا «مبانی اتنوموزیکولوژی» و «موسیقیشناسی تطبیقی» است، مخاطب انتظار دارد رویکرد اصلی، اتنوموزیکولوژیک باشد اما این انتظار برآورده نمیشود. شواهدی که میتواند از این ادعا پشتیبانی کند به قرار زیر هستند:
– به رغم استناد به تعاریف چهرههای اتنوموزیکولوگ آمریکایی در فصل اول، سهم مکتب آمریکا در فصل تاریخچه (دوم) بسیار ناچیز است و این موضوع با توجه به تناسب مطالب مرتبط با دو مکتب دیگر، جالب توجه خواهد بود.
– در فصل روش، تاکید اصلی بر روشهای موسیقیشناسانه و آوانگاری است، موضوعی که در مکتب آمریکایی هرچند نادیده گرفته نمیشود اما تحت تاثیر بوآس با مطالعات میدانی (اتنوگرافیک) ترکیب میشود. برای نمونه در کتاب اتنوموزیکولوژی، تالیف برونونتل و ترجمه مجتبی خوشضمیر که در همان سال 1365 منتشر شده فصل سوم با عنوان پژوهش در محل، 31 صفحه و فصل چهارم، آوانویسی 28 صفحه را به خود اختصاص میدهند.
– دو فصل شش و هفت که حدود 70 درصد کتاب را شکل دادهاند بیشتر در زمره مطالعات موسیقیشناسانه قرار میگیرند تا انسانشناسانه. با در نظر گرفتن فصلهای سازشناسی و روش در کنار این دو فصل میتوان گفت بخش عمده این اثر، وامدار موسیقیشناسی تطبیقی است.
البته این موضوع دور از ذهن نخواهد بود چرا که همانطور که در معرفی مسعودیه گفته شد، تحصیل موسیقیشناسی را در اروپا (فرانسه و آلمان) گذرانده و شاگرد اشنایدر، شناختهشدهترین چهره موسیقیشناسی تطبیقی زمان خود و احیاکننده مکتب موسیقیشناسی برلین بوده است. این نکته البته چیزی از ارزشهای این اثر و مولف آن کم نخواهد کرد و همه معترف هستند که دکتر محمدتقی مسعودیه علاوه بر تربیت شاگردان متعدد و تعلیم مفاهیم موسیقیشناسی تطبیقی و اتنوموزیکولوژی، با تالیف این اثر، نقشی اساسی در شکلگیری بنیانهای اتنوموزیکولوژی در ایران ایفا کرده است. از همین رو، برخی از صاحبنظران، مسعودیه را بنیانگذار اتنوموزیکولوژی در ایران میدانند و از او با عنوان پدر اتنوموزیکولوژی ایران یاد میکنند.
در پایان، آنچه از ذکر این نکته مدنظر است تنها طرح یک سوال است و نه پاسخ دادن به آن: آیا ممکن است همین نکته ساده، به کمتوجهی فعالان حوزه اتنوموزیکولوژی در زبان فارسی نسبت به تفاوت میان موسیقیشناسی تطبیقی و اتنوموزیکولوژی دامن زده باشد؟ و اگر چنین احتمالی وجود داشته باشد تاثیر آن چه بوده است؟
در مجموع باید گفت، کتاب مبانی اتنوموزیکولوژی علاوه بر معرفی اجمالی موسیقیشناسی تطبیقی و اتنوموزیکولوژی، منبعی ارزشمند در شناخت مفاهیم موسیقیشناسی تطبیقی و آشنایی با بنیانهای موسیقی دستگاهی ایران و فرهنگهای همسایه آن (هند، ترکیه و عرب) محسوب میشود.