سازها به عنوان عناصر مادی فرهنگهای موسیقایی، ویژگیهای فرهنگ را بازنمایی میکنند که یکی از مهمترین آنها تغییر و پویایی است. ایستایی عناصر فرهنگی تنها زمانی رخ میدهد که فرهنگی که این عناصر به آنها تعلق دارند از بین میرود و در این صورت، این عناصر به اصطلاح «موزهای» میشوند اما سازهایی که به فرهنگهای زنده جهان تعلق دارند همواره در معرض دگرگونی هستند. این تحولات، ضامن حفظ فرهنگند و از منظر کارکردگرایان به منظور تطبیق عناصر فرهنگی با شرایط جدید روی میدهند.
در میان سازهای موسیقی دستگاهی ایران، سهتار جایگاه ویژهای دارد چرا که علاوه بر نقش آن در اجرای روایتهای مسلط ردیف البته در کنار تار، به عنوان «سازِ دستِ» نوازندگان سایر سازها و بسیاری از هنرمندان و هنردوستان دیگر نیز نقشی اساسی ایفا میکند به نحوی که میتوان آن را رقیب جدی تار به عنوان ساز شاخص موسیقی ایران دانست. این موضوعی است که برخی از پژوهشگران از جمله زونیس (1377) به آن اشاره کردهاند. از این رو مطالعه سهتار و تغییرات آن میتواند جایگاهی اساسی در فهم موسیقی ایران داشته باشد. در این نوشته کوتاه، ضمن نگاهی گذرا به برخی از تغییرات سهتار به بررسی نقش فرهنگ در این تغییرات خواهیم پرداخت.
تغییرات سهتار
بنابر آنچه گفته شد، دور از ذهن نخواهد بود که سهتار طی سالیان، تغییرات متعددی را تجربه کرده باشد؛ تغییراتی که برخی مورد قبول قرار گرفتهاند و برخی دیگر تنها به عنوان یک تجربه در گوشهی کارگاههای سازسازی باقی ماندهاند. در ادامه، پارهای از این تغییرات را مرور میکنیم:
– تغییرات کاسه: کاسه یا جعبه تشدید سهتار به صورت تاریخی در دو نوع «یکتکه» و «ترکهای» ساخته میشود که به نظر میرسد با توجه به پیچیدگی تکنیک ساخت، کاسههای ترکهای، جدیدتر از کاسههای یک تکه باشند. علاوه بر آن، سه اندازه از کاسه (کوچک، متوسط و بزرگ) نیز وجود دارد. موضوع دیگری که در اندازه کاسه، تغییراتی جدی ایجاد کرده «خانوادهسازی» در این ساز است، مثل سهتار باس (بم) و سهتار سوپرانو (زیر) که هر دو توسط مسعود شعاری به کارگرفته شدهاند. باید توجه داشت که خانوادهسازی علاوه بر کاسه در تمامی ابعاد ساز، تغییراتی را به وجود میآورد. یکی دیگر از تنوعات تاریخی در کاسه ساز به «کاسههای کتابی» معروف است که در آن عمق کاسه به شدت کاهش یافته است. همچنین در ساخت کاسه بعضا از عناصر طبیعی با کمترین میزان تغییرات نیز استفاده شده که از آن جمله میتوان به استفاده از کدو، نارگیل و لاک لاکپشت (توسط احمد عبادی، سازنده ساز) اشاره کرد.
– تغییرات صفحه: از آنجا که شکل صفحه سهتار با کاسه آن ارتباط تنگاتنگی دارد، آن دست از تغییرات که بر اندازه کاسه تاثیر میگذارند در صفحه نیز تغییراتی را در پی خواهند داشت. آنچه از آن با عنوان «سهتار پوستی» یاد میشود گویای گروه دیگری از تغییرات در صفحه سهتار است. استفاده از پوست برای صفحه، تنوعاتی دارد که از جایگزینی پوست با چوب تا ترکیب این دو دیده میشود. از جمله در سهتار پوستی مرحوم محمد نوایی، مشهور به عشقی و نیز «شورانگیز» قنبریمهر. در مورد سهتارهای متعارف شاید بتوان از تمایل برای تصویری کردن سوراخ های روی صفحه (گل صفحه) نیز به عنوان یک تغییر یاد کرد.
– تغییرات دسته: دسته سهتار به لحاظ شکل روی دسته، گردی پشت آن، انحنای رو و پشت دسته، قطر و وزن تنوعاتی را به وجود میآورد. همچنین شاید بتوان استفاده یا عدم استفاده از شیار و نیز تنوعاتی که به لحاظ عمق و عرض در شیار کنار دسته سهتار وجود دارد نیز تغییرات سهتار را دستهبندی کرد در مجموع میتوان گفت دسته سهتار نسبت به سایر بخشهای آن با تغییرات کمتر و نرمتری مواجه بوده است.
– تغییرات سرپنجه، شیطانک و گوشیها: سرپنجه سهتار، محل اصلی مناقشات میان اهالی موسیقی ایران است و بدون شک بیشترین تغییرات و آزمون و خطاها را تجربه کرده است. در ساختار سنتی سهتار، شکل سرپنجه کاملا وابسته به شکل دسته ساز است و از لحاظ ساختاری، در امتداد یکدیگر قرار دارند. سازندگان مختلف تغییراتی را در شکل سرپنجه اعمال میکنند که از تغییرات جزئی مانند ذوزنقهای شکل کردن سرپنجه تا تغییراتی کلان مثل تعبیه جعبه گوشی به جای سرپنجه دیده میشود. برای نمونه میتوان به این موارد اشاره کرد: پایینتر بردن سطح رویی سرپنجه نسبت به دسته ساز، ایجاد انحنا و فرورفتگی در روی سرپنجه و پشت شیطانک، تغییر زاویه میان سرپنجه و دسته با الگوبرداری از سرپنجه عود، الگوبرداری از سرپنجه ویولن، مدل سرپنجه سهتار پوستی چهار سیم عشقی و سرپنجههای قنبریمهر (در دو نمونه مختلف که در هر دو جعبه گوشی با سرپنجههای قدیمی جایگزین شده است.)
شیطانک نیز در ساختار قدیمیاش با تغییر انحنای سطحی (متناسب با انحنای روی دسته) و تغییر ارتفاع، تغییراتی را داشته در عین اینکه نمونههای مختلفی از آن با هدف حذف پرده پشت شیطانک ساخته شده است.
در مورد گوشیها نیز تغییراتی در اندازه نمونههای متعارف صورت گرفته، مانند تغییر در قطر میله گوشی که به واسطه استفاده از گوشیتراشهای مخصوص ویولن رخ داد است. علاوه بر آن میتوان از طراحی «گوشی پایه برنجی» محمدرضا ایلدار ژاله، «گوشیهای دندهای» و نیز به کارگیری گوشی سایر سازها از جمله گیتار اشاره کرد.
– تغییرات پرده: بنابر سنت، پرده سهتار، نخهای تابیده شدهای از جنس روده گوسفند است اما امروز نخهای بخیه معروف به (Cat Gut) و نخهای نایلونی نیز استفاده میشود. تغییر دیگری که در این زمینه ایجاد شده پردههای فلزیایست که قنبریمهر طراحی کرد. قطعا تنوع در تعداد پردههایی که روی ساز بسته میشود حائز اهمیت است، چنانکه با الگوبرداری از ساز عاشیقی و چسباندن پردههایی روی کاسه ساز، سهتارهایی ساخته میشود که از آن با عنوان «سهتارهای سه اوکتاو» نام برده میشود.
– تغییرات خَرَک و سیمگیر: نمونه قدیمی خرک به لحاظ شکل و تعداد پایه و شکل روی آن، گوناگونیهایی دارد. شکل سیمگیر به شدت متاثر از سلیقه سازنده است. مهمترین تغییر در این زمینه، ادغام این دو است که به «خرک ثابت» معروف است. در خرکهای ثابت، سیمگیر، حذف شده و موقعیت خرک روی صفحه ساز ثابت میشود که به احتمال زیاد الگوبرداری از عود است.
– تغییرات سیمها: علاوه بر تغییر جنس سیمها از ابریشم به فلز، شاید مهمترین تغییری که در سیمهای سهتار رخ داده افزایش تعداد آنهاست و اگر سهتار را با دوتار در ارتباط بدانیم باید گفت که با فرآیندی تاریخی و تکرار شوند مواجه هستیم که با اضافه شدن سیم سوم به دوتار و سیم چهارم به سهتار (بنابر روایتی توسط مشتاق) سهتار امروزی شکل گرفته است اما این فرآیند تاریخی همچنان ادامه دارد که در سهتارها و سازهای جدیدی که بر مبنای سهتار ساخته میشوند قابل ردگیری است. از جمله میتوان به سهتارهای «حافظ» و «شب» با شش سیم اشاره کرد که توسط حافظ ناظری طراحی شدهاند. «سهتار پنج سیم» طراحی شده توسط حسین یارا با الگوبرداری از سیمهای واخوان تار آذری و نیز ساز ابداعی «رَسا» با شش سیم، ساخته علی طریقت و رضا ناظمی اشاره کرد.
– سایر تغییرات: علاوه بر آنچه گفته شد میتوان به تغییراتی که در تزئین سهتار دیده میشود نیز اشاره کرد و باید در نظر داشت که تغییر و نیز آزمون و خطا در ساخت اجزاء ساز با استفاده از مواد گوناگون، یکی دیگر از تغییراتی که بسیاری از سازندگان در تجربیات خود نسبت به آن علاقه نشان میدهند. برخی دیگر از تجربههای نو نیز قابل توجه هستند مانند ساز «تنتار» ساخته فریدون حقیقی که تجمیع سهتار و تنبور در یک ساز است به نحوی که دو ساز از پشت به هم چسبیدهاند. عمق کاسه، کاهش یافته و دسته و سرپنجه به صورت مشترک مورد استفاده قرار میگیرد. تجربه دیگری که در این زمینه قابل توجه است الکترونیکی کردن سهتار است که در دو نمونه توسط سلمان محمدی و سروش قهرمانلو دیده میشود. گروه دیگری از تغییرات نیز در سطح تکنیکهای ساخت سهتار و رویکردهای کلان نسبت به ساز قابل بررسی هستند که در اینجا مورد نظر نیستند.
فرهنگ و تغییرات فنی سهتار
در پاسخ به این سئوال که «چرا این یا آن تغییر را در ساز اعمال کردهاید؟» بسیاری از سازندگان، استدلالهایی مبتنی بر نقصهای فنی در ساختار ساز و برخی دیگر نیز نظامهای زیباییشناسی فردیشان را تشریح میکنند اما به نظر میرسد میتوان پاسخ را در سطوح دیگری نیز جستجو کرد. تحولات فرهنگی میتوانند نظام شناختی ما را دگرگون کنند و به این واسطه، زیباییشناسی و بسیاری دیگر از حوزههای زندگی دستخوش تغییر میگردد. برای توضیح رابطه فرهنگ و تغییرات فنی سهتار میتوان از مثالهای زیر کمک گرفت:
بسیاری از تغییراتی که درپی ایجاد نوعی همسانی میان سهتارهای ساخته شده هستند بر پیش فرضهایی استوارند که گویای یکی از تغییرات فرهنگی جالب توجه در موسیقی ایران است. «استانداردسازی» در موسیقی قدیم ایران معنای ویژهای ندارد. جایی که «تکنوازی» معیار و شیوه عام موسیقی است نیازی به استاندارد کردن سازها وجود ندارد اما با وارد شدن اندیشه «گروهنوازی» استاندارد شدن نیز اعتبار و ضرورت مییابد.
گروهنوازی، کوک دقیق ساز را به امری غیر قابل اغماض بدل میکند، البته دقیق به استناد دیاپازونهای دیجیتال و نه گوش اساتید موسیقی ایران. همین موضوع، مجموعهای از تغییر در سرپنجه، گوشی و شیطانک را به دنبال دارد. تغییراتی که همگی در صدد یافتن راهحلی برای مشکل کوک سهتار هستند اما باید توجه داشت که همین ساز در بستر سنتی خود با چنین مشکلی مواجه نیست.
تمایل به داشتن تنوع صوتی نیز در گروهنوازی قابل توضیح است و این امر ضرورت ساختن خانواده سهتار سوپرانو، آلتو و باس را به دنبال دارد. تمایل به استفاده از سهتار در سایر انواع موسیقی نیز سهتارهای شش سیم، الکترونیک و سازهای ابداعی را که برمبنای سهتار ساخته میشوند به وجود میآورد.
به این ترتیب میتوان گفت ریشه بسیاری از تغییرات سهتار و سایر سازهای موسیقی ایران را باید جایی خارج از موسیقی دنبال کرد. حال در پاسخ به این پرسش که «چه رابطهای میتوان میان فرهنگ و تغییرات سهتار یافت؟» باید گفت تحولات فرهنگی، مجموعهای از ارزشها و نیازهای جدید را به همراه دارند که به نوبه خود در سطوح مختلف بازنمایی میشود، از جمله در موسیقی و نیز سازها به عنوان تعینات مادی موسیقی.
منابع:
– جلیلوند، حامد، 1391، سازشناسی فرهنگی موسیقی دستگاهی ایران، پایاننامه کارشناسی ارشد انسانشناسی، دانشگاه تهران.
– جلیلوند حامد، 1388، گذری بر حرکت فرهنگی سهتار و فراز و نشیب آن در ایران، پایاننامه کارشناسی انسانشناسی، دانشگاه تهران.
– زونیس، الا، 1377، موسیقی کلاسیک ایرانی، ترجمه مهدی پورمحمد، تهران، انتشارات پارت.