«زمانی برای مستی اسب‌ها»، به کارگردانی بهمن قبادی و محصول ۱۳۷۸ است. در برهه‌ای که گفتمان غالب بر فضای سیاسی و اجتماعی ایران، اصلاحات و آزادی بود، او در فیلمی به زبان کردی، فقر را در مرزهای غربی کشور روایت می‌کند. اسطوره دو جهان مجزا را در فیلم او کاملا می‌توان دید، آنجا که در مقابل این جهان بیرونی کاملا بی‌رحم و خشن، «خانه» یعنی این جهان درونی صمیمانه امن را قرار می‌دهد و خانواده، عشق و بوسه‌های مکرر این کودکان به هم، خلا حضور والدینی که نیستند را پر می‌کند. درون این چارچوب، حمایت متقابل موج می‌زند، ایوب، مدرسه را رها می‌کند تا با کولبری، نان‌آور کوچک خانه و تامین‌کننده هزینه بزرگ جراحی برادرش یعنی مادی باشد. آمنه خردسال از این برادر معلول، پرستاری می‌کند و روژین، نقش مادر کوچک خانه را دارد و حتی تن به ازدواجی ناخواسته می‌دهد تا شاید راهی برای درمان پیدا کنند.

این فیلم، در کنار این جهان خانگی آرام، روایتگر خشونتی عمومی نبز هست که در سطوح مختلف جهان بیرونی، موج می‌زند: از سوی طبیعت کوهستانی سخت و سرد منطقه نسبت به ساکنان آن، از سوی مرزنشینان به قاطرهایی که باید مست شوند تا در این سرما کار کنند، از سوی مرزبانان که در کمین کولبرها نشسته‌اند و حتی از سوی همین مرزنشینان نسبت به خودشان، آنجا که سر هم کلاه می‌گذارند و یا یکدیگر را در راه و در بزنگاه‌های سخت، تنها می‌گذارند. او تاثیر چنین محیط خشن و زندگی سختی را بر ایجاد گسست‌ها نشان می‌دهد و قصه تنهایی آدم‌ها را با انبوه مشکلاتشان روایت می‌کند.

نقطه پایان اما جایی نه در اینجاست، جایی در آن سوی مرز که بچه‌ها به آن پناه می‌برند و امیدشان برای شفای مادی است. گرچه فیلم، مخاطب را این سوی مرز، تنها می‌گذارد و هیچ نشانه‌ای دال بر کم شدن مشکلات ارائه نمی‌کند اما آن سوی مرز، گویی جای بهتری است یا حداقل چنین تصور می‌شود؛ جایی که دیدیم روزی پسرک نوجوان شاگرد قهوه‌خانه‌دار، پوستری به ایوب فروخت ولی چون ایوب ریال داشت و نه دینار، دریافت پول آن را منوط به آینده کرد، بی‌آنکه اصلا این دوست هم‌زبانِ از ملیت دیگرِ تازه‌آشنا را بشناسد و یا حتی برای بازگشت این طلب، تضمینی وجود داشته باشد.

فیلم، تلاشی برای جلب توجه عمومی به مقوله کولبری مرزنشینان، تهدیدها و شرایط دشوار زندگی آن‌هاست، خصوصا شرایط گروه‌های آسیب‌پذیرتری چون کودکان و معلولان که می‌بایست تحت حمایت جدی‌تر نهادهای متولی قرار بگیرند.