«آنچه شنیدید، اثری بود در مایه دشتی با سهتار احمد عبادی و …» جملاتی مانند این که یادآور مجموعه برنامههای «گلها» است، برای بسیاری به عنوان رازی ناشناختی جلوه میکند که تنها برخی از اهالی موسیقی میتوانند به آن دسترسی داشته باشند. تا پیش از آغاز فعالیت رادیو در ایران، مفاهیمی چون شور، ماهور، همایون و گوشه و دستگاه و ردیف را تنها آشنایان موسیقی ایران شنیده بودند و میشناختند اما رادیو این مفاهیم را همگانی کرد. طبیعتا عمومیت
یافتن این نامها موجب درک چیستی آنها نشد و علاقمندان بسیاری با این سوال که چگونه میتوانند این تفاوتها را تشخیص دهند تنها ماندند. مجموعه «شناخت دستگاههای موسیقی ایرانی» حاصل تلاش تحسین برانگیز محمدرضا فیاض برای ارائه پاسخی درخور، به این کنجکاوی و پرسشگری علاقمندان موسیقی دستگاهی ایران است. «شناخت دستگاههای موسیقی ایرانی» مجموعهای است شامل یک کتاب و هفت سیدی که نوروز 1391 توسط موسسه فرهنگی-هنری ماهور منتشر شده است. کتاب 159 صفحهای این مجموعه با مقدمه کوتاه مولف آغاز میشود. فیاض در این نوشته کوتاه ضمن توضیح مختصر تاریخچه، ضرورت و مشکلات این کار تاکید میکند «هرچند امیدوارم این مجموعه به هر حال برای موسیقیدانان حوزه موسیقی ایرانی و بهخصوص دانشجویان موسیقی حرفهایی برای گفتن داشته باشد اما مخاطب اصلی این مجموعه، در شکل کنونی آن کسی است که خود موسیقیدان این حوزه نیست، انسانی است اهل پرسش و کندوکاو و، به هر روی، دلبسته فرهنگ ایرانی.» (ص7) پس از این مقدمه کوتاه بخش اصلی کتاب قرار دارد که با توضیحات نظری نسبتا جامعی آغاز میشود و پس از آن به ترتیب به معرفی شور، ابوعطا، بیات ترک، افشاری، دشتی، سهگاه، چهارگاه، همایون، بیات اصفهان، ماهور، نوا و راست پنجگاه میپردازد. پایان بخش کتاب نیر فهرست مراجع و فهرست منابع شنیداری است. در بسیاری از صفحات، چهره خوانندگان، نوازندگان، آهنگسازان و شاعران نسلهای مختلف ایران، متن ساده و دوستانه فیاض را همراهی میکنند. آنچه این کتاب را به سیدی همراهش مرتبط میکند 211 قطعه موسیقی است که به فراخور در جایجای متن به آنها ارجاع داده شده است. سیدیها علاوه بر قطعات موسیقی، متن کتاب را نیز شامل میشوند که گویندگی آن را ماندانا کریمی، مهرداد اسکویی و فرشاد توکلی برعهده داشتهاند. همچنین هرجا بحث از فواصل موسیقایی یا اجرای یک قطعه موسیقی به میان آمده است، احسان ذبیحیفر با کمانچه ، فرشاد توکلی با سهتار و سیاوش ایمانی با تار به یاری مخاطبان آمدهاند. همین ترکیب متن و موسیقی و اجرا، ویژگی جالب توجه مجموعه «شناخت دستگاههای موسیقی ایرانی» است. در واقع برای مخاطب غیر حرفهای، صحبت کردن از موسیقی بدون شنیدن خود موسیقی به قول فیاض تقلیل یک «امر واقعی» به یک «امر نظری» است که بدون شک چندان کارآمد نخواهد بود. در شیوه سنتی آموزش دستگاههای موسیقی ایران غالبا از موسیقیهای شناخته شده به عنوان الگوهایی برای یادآوری و مقایسه استفاده میشود. فیاض نیز در معرفی اولیه هر دستگاه همین شیوه را به کارمیگیرد. برای نمونه ابوعطا را با تصنیف «دل هوس سبزه و صحرا ندارد» و بیات ترک را با «اندک اندک جمع مستان میرسند» معرفی و آغاز میکند. او پس از این معرفی اولیه، از دو مجموعه نظری برای توضیح هر دستگاه استفاده میکند: اول توضیح دستگاه بر مبنای ساختار دانگها (سه یا چهار صدای موسیقایی متوالی) و دوم تئوری گامهای وزیری. فیاض در مقدمه نسبتا مفصلی که پیش از معرفی دستگاهها آورده به شرح مفاهیم تئوریک مورد نیاز برای درک این بخش از کارش پرداخته است و در آن مفاهیمی چون فاصله، دانگ و انواع آن در موسیقی ایران، نردبان موسیقایی، مد و سیستم مدال به زبانی ساده توضیح میدهد. فیاض ضمن نگاهی تاریخی به موسیقی دستگاهی تاکید ویژهای بر جایگاه تفکر کلنل علینقی وزیری و پیروانش در تحولات اخیر موسیقی ایران دارد. این موضوع در معرفی هر دستگاه نیز نمایان است و تغییرات و اختلافات تفکر وزیری با پیشینیانش شرح داده شده است. در شناخت دستگاههای موسیقی ایرانی پس از معرفی ساختار بنیادین هر دستگاه، مولف با تبعیت از ساختار ردیف، به معرفی شناختهشدهترین گوشههای هر دستگاه میپردازد. او ضمن معرفی این گوشهها به توضیح یکی از مهمترین ویژگیهای موسیقی دستگاهی ایران نیز پرداخته است که از آن با عناوینی چون، مدلاسیون، مدگردی، پردهگردانی و مرکب نوازی و غیره یاد میشود. مدلاسیون به معنای گذر از یک ساختار مدی (مجموعهای از فواصل موسیقایی معمولا در قالب دانگ و قواعد اجرا) به ساختار مدی دیگری است. برای نمونه در شرح دستگاه ماهور توضیح میهد که چگونه گوشه «دلکش» ماهور را با شور در ارتباط قرار میدهد یا به زبان موسیقایی، دلکش امکان مدلایسون ماهور به شور را فراهم میکند. صرف نظر از ویژگیهای کتاب که با توجه به مخاطبش از گفتن بسیاری مسائل فنی و مجادلات موجود درباره آنها پرهیز میکند؛ متن اثر برای مخاطب حرفهای موسیقی دستگاهی ایران نکته جالب توجهی دارد: به نظر میرسد ساختارهای نظری و مفاهیم و واژگان مورد استفاده برای موسیقی دستگاهی ایران توانایی بیان پیچیدگیهای اجرایی این موسیقی را ندارند. نامشخص بودن تعریف دقیق مفاهیم و عدم تعریف بسیاری از حالات و ویژگیهای موسیقی ایران توسط اهالی این موسیقی، نویسندگان را ناچار به استفاده از معادلهای غیر ایرانی میکند و به کارگیری این مفاهیم، به تدریج تعاریف تثبت شده آنها را، به موسیقی ایرانی تحمیل میکنند. از این رو به نظر میرسد به رغم تلاش تعدادی از اهالی موسیقی ایران که فیاض نیز در مقدمه از آنها یاد میکند، موسیقی ایران همچنان نیازمند بررسیهای دقیقتر و موشکافانهتری است. بارزترین نشانه این مسئله، ناتوانی ما (تمامی اهالی موسیقی) در توضیح جامع ساختاری و غیر ساختاری موسیقی دستگاهی ایران است.