اشنایدر ابتدا به پیروی از استادانش، هورنباستل و زاکس، شیوه مکتب برلین را دنبال می کرد. او مانند کورت زاکس پیدایش موسیقی در جهان را به صورت یک واحد می بیند. با این حال، بعدها از این مکتب جدا شد. نشانهشناسی موسیقی یکی از موضوعات مورد علایق او نشانهشناسی موسیقی در اقوام ابتدایی و تمدنهای باستان است.
ماریوس اشنایدر[1] (1903-1982)، اتنوموزیکولوگ آلمانی تبار است. او که دومین فرزند خانواده اشنایدر بود، نوازندگی پیانو، آهنگسازی و فقه اللغه را در استراسبورگ آموخت. سال 1924 به پاریس رفت و در امتحان کنسرتوار پاریس شرکت کرد. اشنایدر تحصیلاتش را در سوربن و برلین ادامه داد.پس از فارغالتحصیلی، اشنایدر به عنوان دستیار در کنار هورنباستل و زاکس با آرشیو فنوگراف برلین همکاری کرد و سال 1933 به مدیریت این مرکز منسوب شد. از دیگر فعالیتهای اشنایدر میتوان به تاسیس بخش اتنوموزیکولوژی در موسسه موسیقیشناسی بارسلونا اشاره کرد. اشنایدر که مانند بسیاری دیگر از اندیشمندان آلمانی به واسطه نازیها کشورش را ترک کرده بود، اواسط دهه پنجاه به آلمان بازگشت و از سال 1955 تدریسش را در دانشگاه کلن آغاز کرد. فعالیتهای اشنایدر در کلن که تا 1968 ادامه داشت به شکلگیری جریانی انجامید که برخی آن را مکتب موسیقیشناسی تطبیقی کلن میخوانند. اشنادر پس از ترک کلن به دانشگاه آمستردام رفت و تا سال 1970 در آنجا به تدریس پرداخت.
اشنایدر ابتدا به پیروی از استادانش، هورنباستل و زاکس، شیوه مکتب برلین را دنبال می کرد. او مانند کورت زاکس پیدایش موسیقی در جهان را به صورت یک واحد می بیند. با این حال، بعدها از این مکتب جدا شد. نشانهشناسی موسیقی یکی از موضوعات مورد علایق او نشانهشناسی موسیقی در اقوام ابتدایی و تمدنهای باستان است. از شناخته شدهترین کارهای اشنایدر میتوان به «تاریخ پلی فونی» اشاره کرد که سال 1934 در برلین منتشر شد. همچنین، او نویسنده بخش موسیقی اقوام کم سواد در کتاب «تاریخ نوین موسیقی آکسفورد» (1957) است.
اشنایدر در مقالهای که 1938 مینویسد فرهنگ بدوی را به سه گروه شکارگر، کشاورز و شبانی تقسیمبندی میکند. او برمبنای همین تقسیمبندی سهگانه سه نوع موسیقی را نیز برای فرهنگهای بدوی گروهبندی میکند. 1- موسیقی قبایل شکارگر: اشنایدر میگوید موسیقی این گروه مانند اعلام است و تابع ریتم آزاد و ایراسیونل یا ساختار زبان است. در این موسیقی زیر و بمی زیاد مشخص نیست و متر، مهمترین عامل تایین کننده فرم در موسیقی این گروه است. 2- موسیقی قبائل کشاورز: سبک موسیقی لیدوار از نوعی نظم تنال تبعیت میکند و فرم های موسیقی در آن بطور مستقل ظاهر می شوند. 3- موسیقی قبائل شبانی: این نوع حدواسی میان موسیقی قبائل شکارگر و قبائل کشاورز است. (مسعودیه، 1383: 20)
باید گفت اشنایدر در اتنوموزیکولوژی ایران نیز تاثیرگذار بوده است. چرا که، محمدتقی مسعودیه، استاد فقید اتنوموزیکولوژی دانشگاه تهران که او را پدر اتنوموزیکولوژی ایران نیز میدانند، شاگرد اشنایدر است. او دکترای خود را در موزیکولوژی و اتنوموزیکولوژی از دانشگاه کلن دریافت کرد. هومان اسعدی از شاگردان مسعودیه در یادداشتی که بهمن 1377 به مناسبت فوت استادش در همشهری منتشر کرد می نویسد: «دکتر مسعودیه همواره از ماریوس شنیدر به عنوان بزرگترین آموزگار خود در زمینه موسیقیشناسی تطبیقی و اتنوموزیکولوژی یاد میکرد.» به این ترتیب آموزههای مکتب موسیقیشناسی تطبیقی کلن و اشنایدر وارد فضای آموزشی و تفکری ایران شد.
برای مطالعه گوشهای از نگاه اشنایدر به موسیقی اقوام بدوی مراجعه کنید به مقاله «انسان شناسی دندان» نوشته روبرتو لیونتی، ترجمه ناصر فکوهی در انسانشناسی و فرهنگ.
[1] Marius Schneider
منابع
حجاریان، محسن. (1385) مقدمهای بر موسیقیشناسی قومی، تهران، پژوهشگاه میراث فرهنگی و کتاب سرای نیک.
مسعودیه، محمدتقی. (1383) مبانی اتنوموزیکولوژی، موسیقیشناسی تطبیقی. چاپ دوم. تهران: سروش.
ماریوس اشنایدر در ویکیپدیا آلمانی، فرانسوی
ناگه شنوی خبر، هومان اسعدی، همشهری، 28 بهمن 1377