دهتل، روستایی از توابع شهرستان بستک استان هرمزگان است، منطقهای در جنوب ایران و در نزدیکی خلیج فارس که در زمان ساسانیان، بخشی از ایالت لارستان بوده است. این روستا امروز میان سه سایت باستانی “تنگ کارون و کارگر”، “جم و ریز” و “جهرم” قرار گرفته است. وجود قبرستانی وسیع، بقایایی از گورهای موسوم به دخمه، روایتهایی درخصوص صنعت استخراج طلا در گذشته و مهمتر از همه، سنگنگارههایی که اهالی آنها را منتسب به “گبر”ها میکنند همه حکایت از قدمت این روستا دارند. مقاله حاضر به بررسی همین سنگنگارهها میپردازد که یکی از منابع مهم در مطالعه جوامع فاقد خط است. سنگنگارهها عموما به عنوان اولین تلاشهای انسان برای ثبت اندیشههایش محسوب میشوند و از اینرو مطالعه آنها از جایگاه ویژهای برخوردار است. سنگنگارهها در ایران از پراکندگی قابلتوجهی برخوردارند که از جمله میتوان به ارسباران، سنگستون و کهک، احمد آباد خنداب، تیمره و… اشاره کرد. در ادامه، یادداشتی درباره این سنگنگارهها آمده که حاصل برداشت میدانی جمعی از دانشجویان کارشناسی ارشد انسانشناسی دانشگاه تهران به نامهای اباذر جابری، حامد جلیلوند، زهرا غزنویان، بیتا نقاشیان، محمد پورقاسم، محمد رسولی به همراه پژوهشگران بومی: خرم رفیعی و رئوف غفوری است که در اردیبهشت ماه سال 1389 انجام شده است.
انسان همواره تمایل داشته جاودانه بماند. این میل که ریشه در ضمیر پنهان او دارد در طول تاریخ مولد آثار هنری و اساطیری گوناگونی گردیده است که امروزه میتوان سراغ آن را از لابهلای نقوش سنگهای پرت و دور افتاده و روایات شفاهیای گرفت که در کوچه و بازار مرسوم است. از آنجا که عمر آدمی محدود است و بدین ترتیب تجاربی که در طول حیات خود به دست میآورد فانی و گذرا، انسان ها ناگزیر احساس کردند که به طریقی اندوختههای ذهنی خود را که برایشان بسیار ارزشمند هم بود به نسل ها آینده منتقل کنند. این اندوختهها شامل چگونگی برخورد با پدیدههای مختلف طبیعی ، اجتماعی و اقتصادی و… بوده و بازگو کنندهی کنشها و واکنشهای انسان در قالب سازگاری با خویشتن خویش، دیگران و محیط زیست او تلقی میشود. از آنجا که فرهنگ را نیز «دانش کسب شده از طریق تجربه و منتقل شده از طریق نمادها » تعریف کردهاند بنابراین دادههای سنگنگارهای و روایات شفاهی معمولا برآیند تجربههایی است که در جامعه به وقوع پیوسته است.
اهمیت سنگنگارهها و سنگنگارهها در ایران
مقاله حاضر به بررسی سنگنگارهها میپردازد که یکی از منابع مهم در مطالعه جوامع فاقد خط است. سنگنگارهها عموما به عنوان اولین تلاشهای انسان برای ثبت اندیشههایش محسوب میشوند و از اینرو مطالعه آنها از جایگاه ویژهای برخوردار است. اهمیت آنها از این روست که اندیشههای به تصویر درآمده مردمان باستان محسوب میشوند، تصاویری که حاوی پیامهای مهمی درباره زندگی و شیوه تفکر مردمان پیش از ما هستند. دکتر فرهادی در مقالهای تحت عنوان موزههایی در باد که به معرفی سنگنگارههای تیمره میپردازد معتقد است این نقوش میتوانند حاوی اطلاعاتی درباره اکوسیستم گذشته منطقه و حیوانات موجود در آن باشند که برای علوم جغرافیا و جانورشناسی اهمیت دارد و یا اطلاعاتی درباره نظامهای نشانهای و خطهای باستانی در اختیار ما قرار دهند که به کار زبانشناسان میآید. آنها همچنین اطلاعاتی برای باستانشناسان و انسانشناسان دارند و میتوان از خلال نقوش آنها به آداب و رسوم و نظامهای اعتقادی و فرهنگ ساکنان قدیم آن سرزمین پی برد. این درحالی است که در بسیاری از کتابهای تاریخ هنر، نامی از ایران و حتی آسیا نیست. لورواگوران دراینباره میگوید: در کدامین نقطه است که میتوان آثار هنری یافت شده را طور قطع و یقین به دوران پارینه سنگی نسبت داد؟ در سرزمین آمریکا و اقیانوسیه تاکنون چنین نقطه ای ندیده ایم. در آسیا فقط در جایی نزدیک دریاچه بایکال با آثار پارینه سنگی در هر زمینه روبهرو میشویم. آنچه میماند آفریقا و آسیاست.” (گوران در دانستهها و ندانستههای تاریخ هنر) تنها طی سه چهار دهه گذشته و با کشف سنگنگارههایی در نقاط مختلف ایران از جمله ارسباران، سنگستون و کهک، احمد آباد خنداب، تیمره و… توجه پژوهشگران و مجامع علمی داخلی به این مسئله جلب شده که استمرار چنین حرکتهایی میتواند باعث آشنایی دیگر کشورها با این بخش از فرهنگ ایران گردد. این پژوهش نیز به معرفی سنگنگارههای روستای دهتل در جنوب ایران میپردازد که پیش از این نامی از آن در مجامع علمی نبوده و حاصل پژوهش گروهی تعدادی از دانشجویان کارشناسی ارشد انسان شناسی در اردیبهشت ماه امسال است.
معرفی روستای دهتل:
دهتل یا دهطل، دهستانی از توابع بخش مرکزی شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان است، منطقهای در جنوب ایران و در نزدیکی خلیج فارس است که از شمال رودخانه شور گوده ، از جنوب کوه ، از مغرب روستای لرد بستو، واز سمت مشرق به روستای بامستان محدود میگردد. این روستا در زمان ساسانیان، بخشی از ایالت لارستان بوده و اکنون میان سه سایت باستانی “تنگ کارون و کارگر”، “جم و ریز” و “جهرم” قرار گرفته است. وجود قبرستانی وسیع، بقایایی از گورهای موسوم به دخمه، روایتهایی درخصوص صنعت استخراج طلا در گذشته و مهمتر از همه، سنگنگارههایی که اهالی آنها را منتسب به “گبر”ها میکنند همه حکایت از قدمت این روستا دارند. روستای دهتل، مرکز دهستان بوده و روستاهای ایلود ، برکه لاری ، چاه دزدان ، بامستان ، سید احمدی ، کنچی ، رودبار و انجیردان ازتوابع آن محسوب میشوند. جمعیت خود این روستا درحال حاضر، 1500 نفر است که همگی از اهل سنت و از شاخه شافعی هستند. گونه زبانی این روستا موسوم به عَچومی است که از خانواده زبانهای ایرانی جنوبی محسوب شده و تاحد زیادی برای فارسی زبانان قابل فهم است. این روستا مثل اغلب روستاهای جنوب، فاقد گاز لولهکشی و نیز سیستم آب آشامیدمی تصفیه شده است و آبانبارهای کوچکی که در اصطلاح محلی، “برکه” نامیده میشوند آب مورد نیاز آنرا تامین میکنند. این روستا دارای مهدکودک، مدارس ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و نیز یک دبیرستان شبانهروزی دخترانه است. کشاورزی این منطقه به صورت دیم بوده و محصول عمده آن، جو است.
پراکندگی سنگنگارهها در دهتل:
سنگنگارههای دهتل، در منطقه وسیعی از جنوب این روستا واقع شده و دامنه آنها تا چند روستای اطراف نیز ادامه دارد. سنگنگارهها حد فاصل روستاهای بامستان، چاهدزدان و دهتل واقع شدهاند ولی با نام سنگنگارههای دهتل شهرت دارند که شاید این مسئله به دلیل مرکزیت سیاسی این روستا و یا قدمت آن باشد. این سنگنگارهها تنها بر گروهی از سنگها حک شدهاند که لایه تیره رنگی بر سطح آنها وجود دارد. بخشی از این سنگنگارهها دورتادور سنگهای گرد بزرگی حک شدهاند که شکلی کره مانند دارند و لایه زیرین برخی از آنها که زیرزمین بوده روشنتر از لایههای بیرونی آنها و سفید رنگ است. این سنگها در اندازههای مختلف و به فاصلههای کمی از یکدیگر بر روی زمین پراکندهاند و هرچه از سمت دامنه کوه به سمت روستا حرکت کنیم از تراکم آنها کاسته میشود. محمدناصریفرد در بازدیدی که چند روز قبل از تیم پژوهشی از منطقه داشته جنس سنگها را دگرگونی معرفی کرده و قدمت نقوش قدیمی را در قیاس با نمونه های طیف سنجی شده در ایران، 9 هزار سال پیش از میلاد میداند که البته خود او نیز به این مسئله اذعان دارد که کار بر روی این سنگنگارهها نیازمند بررسیهای کارشناسان و محاسبات دقیق آزمایشگاهی است. به این منظور، تیم پژوهشی، مستنداتی از میدان پژوهش آورده که در مراحل بعدی کار و پس از اعلام نتایج تیمهای کارشناسی زمینشناسی و تعیین قدمت، نتایج دقیقتر آنها منتشر خواهد شد. در این گزارش بیشتر به معرفی سنگنگارههای این منطقه و نیز گونهشناسی نقوش آن خواهیم پرداخت.
روش انجام پژوهش:
پژوهش حاضر با عکسبرداری روشمند از بخشی از سنگنگارهها انجام گرفته است. در این روش، جهت نقوش، اندازه سنگها و نقشها با استفاده از شاخص، تعیین شده و علاوه بر کلیت هر صحنه، از جزء جزء آن نیز به طور مجزا عکسبرداری شده است. بخشهای مورد مطالعه، به صورت تصادفی انتخاب شده و سعی بر آن بوده که در این نمونه، هم سنگهای موجود در دامنه و هم سنگهای نزدیکتر به روستا وجود داشته باشند
دستهبندی نقوش و فراوانی آنها:
طی یک هفته حضور تیم پژوهشی در میدان، مجموعا از حدود 400 (365) قطعه سنگ عکسبرداری شده و حاصل، حدود 1500 (1478) قطعه عکس است. لازم به ذکر است که تمام منطقه اسکنشده، تنها بخش کوچکی از پهنه شناخته شده سنگنگارهها را تشکیل میدهد. با توجه به تعاریف اهالی از وجود نقوشی در مناطقی مجاور این سنگنگارهها بدونشک، حوزه پراکندگی این سنگنگارهها به مراتب بیشتر از حدودی است که درحال حاضر برای ما مشخص است. نقشه بخش بررسی شده، بر روی عکسهای هوایی گرفته شده از گوگل ارث تهیه و مشخص شده که در پاورپوینت ارائه خواهد شد.
اما نقوش این سنگنگارهها چیست؟ با تفکیک هر صحنه، به اجزای زیر خواهیم رسید:
حیوانات:
شامل انواع بز، سگ، اسب، روباه، شتر، گوزن، لاکپشت، خر یا گورخر، عقرب، ماهی، شیر و برخی حیوانات دریایی یا چهارپایان نامشخص است. مانند تمامی سنگنگارههای شناخته شده در ایران، بیشترین نقوش حیوانی این منطقه را نقش بز (398) تشکیل میدهد که حدود 62 درصد نقوش حیوانی را شامل میشود. تنوع نقوش بز تصویر شده در این سنگنگارهها بالاست و نمونه عکسهای آن در پاورپونت نمایش داده میشود. پس از آن میتوان پراکندگی نقوش اسب، سگ و روباه را دید. نقوش سایر حیوانات نیز به تعداد کمتری دیده می شود. (کار شمارش ادامه دارد و تا روز همایش، عدد دقیق استخراج خواهد شد.) تعداد کل نقوش حیوانی 639 است که حدود 49 درصد از تصاویر را تشکیل میدهد. جزئیات این تصاویر و گونههای مختلف آنها در پاورپوینت ارائه میشود.
انسان:
اغلب تصاویر مربوط به مردان و برخی با تاکید بر آلت تناسلی مردانه است ولی در این بین، نقوشی نیز از زنان دیده میشود. تعداد کل نقوش انسانی، 476 است که حدود 36 درصد از تصاویر را شامل میشود. جزئیات این تصاویر و گونههای مختلف آنها در پاورپوینت ارائه میشود.
نمادها و نشانهها:
مجموعا 198 بار دیده شدهاند که 15 درصد از تصاویر را تشکیل میدهند و این بخش از کار به دلیل پیچیدگی بیشتر، نیاز به بررسیهای بیشتری نیز دارد. جزئیات این تصاویر و گونههای مختلف آنها در پاورپوینت ارائه میشود.
گیاهان:
کلا 6 نقش موسوم به گیاه دیده شده که بارزترین آنها هم نخل بوده است که گیاهی شاخص در منطقه محسوب میشود. این آمار، زیر یک درصد از کل نقوش را شامل میشود. جزئیات این تصاویر و گونههای مختلف آنها در پاورپوینت ارائه میشود.
بررسی صحنههای موجود:
با درنظر گرفتن ترکیب اجزای مذکور در صحنههای واقعی خود میتوان تصویر چند صحنه یا روایت مختلف را تشخیص داد:
صحنه نبرد تن به تن انسانی:
صحنه نبرد حیوانات با هم:
صحنه نبرد انسان و حیوان که شاید مربوط به شکار باشد:
صحنه زایمان:
صحنه رقص:
صحنههایی از انسان موسوم به انسان پرنده، انسانهایی با دستهای رو به آسمان، انسانهایی با دستهای باز طوری که به روایت اهالی، صحنههای آب آوردن به شیوههای سنتی از آبانبارها را تداعی میکند و …. نیز در اینجا دیده می شود که جزئیات آنها با استفاده از عکسهای پاورپوینت نمایش داده خواهد شد.
تحلیل و جمعبندی:
نکته قابل توجه دیگر درخصوص سنگنگارهها، احتمال کشیده شدن آنها طی چند مرحله و در دورههای مختلف زمانی است که این مسئله، براساس تغییر رنگ نقوش به مرور زمان و نیز ظرافت طرحها مطرح میشود.
نتایج این پژوهش تا این لحظه نشاندهنده آنست که نقش غالب این سنگنگارهها را نقش بز تشکیل میدهد که همین امروز نیز در زندگی و باورهای اهالی، جایگاه ویژهای دارد. نخل و بز، دو فاکتوری است که طبق باورهای سنتی اهالی میبایست در هر خانهای و برای هر خانوادهای وجود داشته باشد. بز همین امروز نیز در کوچههای روستا دیده میشود و گلههای دامداری اهالی نیز از همین حیوان تشکیل شده است. اهالی این منطقه، بز ماده را هرگز نمیکشند و او حتی اگر بیمار باشد باید آنقدر زنده بماند که خودش بمیرد. درخصوص علت حضور نقش بز در سنگنگارههای نقاط مختلف ایران، فرضیات بسیاری مطرح است. محمد ناصریفرد که خود از علاقمندان و پژوهشگران سنگنگارهها و هنر صخرهایست در ابتدای کتاب تازه نشریافته خود با عنوان “سنگنگارههای ایران، نمادهای اندیشهنگار” به این مسئله اذعان کرده و نقشهای از پراکندگی نقش بز در سنگنگارههای نقاط مورد بررسی خود ارائه میدهد:
ناصریفرد نیز در توجیه علت ازدیاد نقش بز در سنگنگاره های ایران، به جایگاه اسطورهای آن اشاره میکند و اینکه طبق آموزههای شاهنامه، بز، فرشتهای بوده که از جانب خدا برای تامین غذای مشی و مشیانه از شیر خود بر روی زمین فرستاده شده و پس از آن نیز همواره حیوان مقدسی تلقی میشده که در مواقع سختی از جانب خدا و برای کمک به مردم میآمده است. این حیوان همچنین در ارتباط با مسئله باروری و نیز بارانخواهی تفسیر میشود.
نکتهای که در آخر میبایست به آن اشاره کرد ضرورت توجه به سنگنگارهها خصوصا سنگنگارههای کمترشناخته شدهای چون دهتل است. این یادگارهای دوران کهن، در غفلت نهادهای دولتی و علمی، مورد تجاوز قاچاقچیان و دزدان قرار گرفته و آسیبهای جدیای میبینند. دو روز پیش از حضور تیم پژوهشی در منطقه، قاچاقچیانی با هدف بردن تعدادی از سنگهای قدیمی وارد منطقه شده و در غیاب اهالی توانسته بودند به بخشی از سنگهای منطقه آسیبهایی جدی وارد کنند که عکسهایی از آن در پاورپوینت ارائه خواهد شد. پژوهش بر روی سنگنگارههای دهتل، همچنان ادامه دارد و این درحقیقت یک گزارش اولیه از کلیت پروژه تا این لحظه است که با هدف معرفی آن به جامعه علمی کشور و علاقمندان انجام شده است.
منابع و مآخذ:
رفیعفر، جلالالدین، 1384، سنگنگارههای ارسباران، تهران، پژوهشکده میراث مردمشناسی
رفیعفر، جلالالدین، 1381، پیدایش و تحول هنر، تهران، نشر برگ زیتون
فرهادی، مرتضی، 1376، گمانهها و چون و چراهایی بر دیدگریهای نقوش صخرهای تیمره، فصلنامه علوم اجتماعی، ش 9
فرهادی، مرتضی، 1374، موزههایی در باد: معرفی مجموعه عظیم سنگنگارههای نویافته تیمره، فصلنامه علوم اجتماعی، ش 8 و 7
گوران، آندره لوروا، 1357، دستآفریدههای هنری و مذهب مردمان پارینه سنگی، ترجمه نورالدین فرهیخته، تهران، نشر پویش
ناصریفرد، محمد، 1388، سنگنگارههای ایران نمادهای اندیشهنگار، خمین
فایل ارائه این پژوهش در همایش انسانشناسی تصویری را میتوانید از اینجا دانلود کنید.